جدول جو
جدول جو

معنی واله شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

واله شیرازی
(لِ)
جمالا شیرازی، متخلص به واله از شعرا و خوش نویسان قرن یازدهم هجری قمری است. در عهد شاه جهان به هندوستان رفت و بقیۀ عمر را در آنجا گذراند. او راست:
میان گریه چو آهی کشم شود طوفان
ز باد شورش دریا زیاد می گردد.
فصل گل داد فراغت ز می ناب دهید
نخل عشرت بنشانید و ز می آب دهید.
گل روی تو مطلع عید است
شام زلف تو صبح امید است
زیر تیغ تو خواب می بردم
سایۀ تیغ سایۀ بید است.
رجوع به فرهنگ سخنوران ص 642 و تذکرۀ نصرآبادی ص 288 و صبح گلشن ص 585 و قاموس الاعلام ج 6 و ریحانه الادب ج 4 ص 273 و امتحان الفضلاء سنگلاخ ج 2 ص 57 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ)
میرزا محمد شیرازی متخلص به عالی و ملقب به نعمت خان و بعد به دانشمندخان. یکی از شعرای قرن 12 هجری و معاصر سلطان اورنگ زیب و پسر او بهادر شاه بوده است. او به امر محمدبهادر شاه شاهنامه را در احوال وی بنظم درآورد که در ابتداء آن پنج رباعی سروده است. حاوی تاریخ وفات اورنگ زیب و مدت سلطنت و عمر وی. نعمت خان در تاریخ 1120 درگذشت. و او راست اشعار بسیار و دیوان و رسائلی چند مانند: نعمت عظمی، جنگنامه، حسن و عشق، و دو نامۀ محاصرۀ حیدرآباد و غیره. (الذریعه ج 9 ص 677)
لغت نامه دهخدا
(صِ یِ)
شاعری است. صاحب آثار العجم درباره وی چنین نویسد: آقاخان مانی طبعش روان و صافی در خط نستعلیق طاق و یگانه آفاق بود. واصلی بر اوراق متفرقه قریب پنج شش هزار بیت دارد به دست خلف نااهلش افتاده. چندانکه انتخابی ازآنها خواستم بنمایم به مماطله و مسامحه گذرانید. ناچار این چند شعر را که از او به یاد داشتم نگاشتم:
خشمگین رفت و بیامد بسرم از سر ناز
عمر بگذشته که گوید که به سر ناید باز
کی توانم که دل از مهر رخت برگیرم
که توئی در همه آفاق به خوبی ممتاز
میل آزادیم از کنج قفس نیست که نیست
پر و بالی که کنم سوی گلستان پرواز
گر ننالد پس از این واصلی از درد فراق
عجبی نیست که از مرده نیاید آواز.
(آثار العجم ص 571)
لغت نامه دهخدا
(صِ لِ)
میرزا ابوالقاسم شاعری است که در اواخر قرن سیزدهم هجری میزیسته است. رجوع به ’مرآه الفصاحه’ تألیف داور شود
لغت نامه دهخدا